دختره هم سن ما...با دوس پسرش از کرمان فرار کردن رفتن به سمت آذربایجان...
لب مرز موقع فرار گرفتنشون
بعد من شبا خونه تاریکه میترسم برم آب بخورم
دیگه اگه تنها باشم که هیچی،میترسم پلک بزنم لولو بیاد بخورتم
آخرشم نفهمیدم جوراب عروسکمو کجا گم کردم
یه نفر یه جایی تنــ ـــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــــــ ــــــ ـــــ ــــــ ـــــ ـها روز و شب از تو میگه از تو میخونه
واسه تــــــــــــــــــــــــــــــــــــو می نویسه اما تــــــــــــــــــــــــــــــــو نیستی تــــــــــــــــــــــــــــــو نمیشنوی
و نمیدونه چی میشه و همش
ای کـــ..........ــاش و ای کـــــ.................ـــاش …
خسته شده خدایا ….
فقط تو میتونی به دادش برسی
بیا و بمون کنـــــــــــــــــــــــــــــــ ـارم واسه همیشه… نگو نمیشه …
_..-♥*°*♥-..~~~ _..-♥*°*♥-.._
دیشب که باران آمد…
مےخواستم سراغت را بگیرم …
اما خوب مےدانستم
این بار هم که پیدایت کنم،
باز زیر چتر دیگرانے...
_..-♥*°*♥-..~~~ _..-♥*°*♥-.._
رفت!
بی آنکه مرا به خدا بسپارد!
نمیدانم مراازیادبرده بود،
یا خدا را...!!!
_..-♥*°*♥-..~~~ _..-♥*°*♥-.._
_..-♥*°*♥-..__..-♥*°*♥-.._
_..-♥*°*♥-..__..-♥*°*♥-.._
سلام سلام
امروووووز اووووومدم یه وب شنگول منگول و باحال بهتوووووون
معرفی کنمممممممممممممم
http://jujemohandesan.blogfa.com
یه وب گروهیه که با چندتا از دوستام ساختم
برین سر بزنیین هااااا؟؟؟؟؟؟؟؟
رفتین بهم نظراتتونو بگیییییین
خووووووووب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فعلا بااااااااای
چقدر دوست داشتن تو شیرینهههههههههههههههه...
تو رنگ چشاااات به دل میشینهههههههههههههه...
تورو من دوست دارم تا اون جایییییییییییییییی...
که ادم واسه حوا میمیرههههههههههههههههه...
دیووووووووووووووووووونتممممممممممم....MOHAMADAAAAAAM
من يک دخترم...بدان حواي کسي نميشوم که به هواي ديگري برود!
تنهاييم را باکسي قسمت نميکنم که روزي تنهايم بگذارد...!
روح خدايت که درمن دميده شده و احساس نام گرفته...ارزان نميفروشمش...!
دست هاي من بالين کودکي خواهد شد...بي حرمتش نميکنم وبه هرکسي نمي سپارمش...!
من دخترم باتمام حساسيت هاي دخترانه ام...
باتلنگري باراني ميشوم...باجمله اي رام ميشوم...
باکلمه اي عاشق وباپشت کردني ويران ميشوم....
به راحتي وابسته ميشوم...
هنوزهم باعروسک هايم حرف ميزنم...هنوزهم برايشان لالايي ميخوانم....
هنوزهم بامداد رنگي خانه روياهايم رابه تصوير ميکشم....
هنوزهم براي شکلات جان ميدهم...من دخترم...
پراز راز...
هرگز مرا نخواهي فهميد....
باتمام مردانگي هايت نميتواني بفهمي صورتي برايم يک دنياست....
نميتواني بفهمي عشق به لاک قرمز را....
گريه کردن بدون خجالت را...نمازباچادر سفيد را...
هرگز مرانميفهمي...مگر از نسل من باشي...از جنس من باشي...
من دخترم...
از نسل ليلي...
از جنس شيرين...!!!
يه
سري دخترا هستن...دوست دارن بلند واز ته دل بخندن....اماواسه دلبري
نيس...يه ذره مغرورن...نه از يه ذره بيشتر...سر به زيرن وسربه هوايي شون
عمدي نيس...!!
شيطونن
اما بي منظور...اگه موزيکشون صداش بلنده از جلف بازي نيس...اين جوري
خوشن...اهل ادا اصول نيستن...امايه وقتايي ناز ميکنن...نازهاي
دخترونه....!!
حساسن...دل نازکن...سعي ميکنن خوب باشن...لبخندشون رنگ مهربوني داشته باشه....!!
لاک صورتيشون...موهاشون که يه ذره پريشونه...اينا از پاکيشون کم نميکنه...فقط يه کمي فانتزي فکر ميکنن...!!
يه سر دخترا خاصن...جلف وسبک ودنبال خودنمايي نيستن....توروخدا فکراتونو عوض کنيد...نگاهاتونو عوض کنيد...!!
بـَعضـے وَפֿــتـآ
بـآیـَـכ تـَنهـآ بـآشـے ،
تَنهـآـے ِ تَنهـآ ....
هـے آهَنـگــ گوشـ بــכے ،
فِكــ ڪـُـنـے ،
هَمــہ چیـو بـریزـے تـُو פֿــوכتـــ ...
تـآ مـَرز ِ اِنفجـآر بـرـے ....
اونـوَפֿــ כر ِ اُتـآقـ ُ بـآز ڪـُـنے ُ بـآ هَمـوטּ
لـَبـפֿـَـنـכ مـَسـפֿــَرــہ ـے هَمیشگـے وـآنِــموכ ڪـُـنـے
مــــرد
چــیزی داره بــه نـــام غـــرور
بــرای هـــمین هــمه فــکر مــیکـنن دلــش از ســنگــه
وگـــرنـه .. هـــزار بــار بــیشتر از زن بـه احـساسـات و نوازش نــیاز داره
بــاور نــداری ؟؟؟
آهـــنگــی غــمگـین تـر از صــدای گـریـه ی مــرد ســراغ داری ؟؟!
مرد از زن خیلی تنهاتره!
مرد لاک به ناخوناش نمیزنه که هروقت دلش یه جوری
شد،دستشو باز کنه و ناخوناشو نگاه کنه و ته دلش از
خودش خوشش بیاد!
مرد موهاش بلند نیست که توی بی کَـسی کوتاهش کنه
و اینجوری لج کنه با همۀ دنیا!
مرد نمیتونه وقتی دلش گرفت زنگ بزنه به دوستش و
گریه کنه و خالی شه!
مرد حتی دردهاشو اشک که نه،یه اخـمِ خشن میکنه و
میچسبونه به پیشونیش!
یه وقتایی ، یه جاهایی ، به یه کسایی باید گفت :
.
"میــــــــــــ ـم ... مثلِ مـــــرد!
اقا یه بار یه زن و شوهری میرن دادگاه واسه طلاق...
اونجا زنه به قاضی میگه : بچه ماله منه چون از شکم من در اومده...!
شوهره به قاضی میگه : آقای قاضی شما وقتی یه سکه میندازین
و دستگاه یه نوشابه بهتون میده نوشابه ماله شماست یا دستگاه؟
عـــاشق اون لــحظه ای هستم ..
کـه عـشقـم اسـمم ُ جـوری صــدا مـیکنه ، کـه نـمیتونـم در جـوابـش چـیزی بـگم جـــز:
((جـــــان دلـــم؟؟؟))
اگه دختری برای اولین بار گفت دوست دارم
اگه برای اولین بار به كسی اعتماد كرد
اگه برای اولین بار بخاطر تو پا گذاشت رو غرورش
اگه برای اولین بار طعم بوسه رو حس كرد
قسم به وجدانت قدر همه ی این اولی هارو بدون
اون فقط به خاطر تو این كارا رو انجام می داد
راحت ازش نگذر لعنتی...............
M
مــُحــکــَمـ راهـ بــــرودُخــتــَـر...
جَــنــگـــیـــدے ...تـــو عـــآشـِـق شـُــدے ...
تـَــنــهــایـــے!و...حالا
سَـــرتـــو بِـــگــیـــر بـــالا ... !!
اون لــیـــاقـــتــ جـَــنــگــیـــدن نـــداشــتـــ. ....
عشقت باید تو بغلت باشه
محکم تو سینه خودت فشارش بدی
تا نفسش بند بیاد
جیغ بکشه
دور... خودت بچرخی و بچرخونیش
این قدر بچرخی ... این قدر بچرخونی ...
بچرخی ... بچرخونی ... بچرخی ... بچرخونی ...
تا سر هر دوتانو گیج بره پهن شید رو زمین
بعد چشماتونو ببندید
دنیا دور سرتون بچرخه ... بچرخه ... بچرخه ...
بعد خوشحال باشی که
چقدر زورتون زیاده که تونستین دنیا به این بزرگی رو بچرخونین
دو نفری..!
تصمیمم را گرفته ام ….
از امشب…. تمام احساسی که به ” تو ” دارم را بیان می کنم…
می گویم که دوستت دارم , دلتنگتم , به آغوشت نیاز دارم !
به درکه مغرور میشوی ,
یا اینکه کمتر دوستم خواهی داشت و یا حتی ترکم می کنی و تنها می مانم !
مهم این است :
شاید فردایی نباشد , که عشقم را به پایت بریزم !
پس :
” دوستت دارم ” !
گاهـے حجـم دلــتنـگی هایــم
آن قدر زیـاد میشود
که دنیــا
با تمامی وسعتش
برایــم تنگـــ میشـود
اگه به یــــــه نفر قول دادے باهــــــاش بمونے ...
دیگه حق ندارے چراغ امیــــــد دلشو خــــــاموش کنے ...
رو حرفــــــت باش و عاشقش بــــــاش...
مطمــــــئن باش دنیــــــاشو به پات میــــــریزه...
حالا کــــــــه رفــــــــته ای
دلم بـــــــــرای تو
بیشـــــــــتر از خودم میســــــــوزد
فکــــــــــر میکنی
کســـــــــی به اندازه مــــــــن
دوســـــــــتت خواهد داشــــــــــت . . . ؟!
ڪسے ڪــﮧ زیــاב تـو פــرفــاشــ میگــــﮧ بےפֿـيال
بيشتر از همـﮧ فـڪـر و פֿـیــالــ בارهـ
فـقـط בیگــﮧ פـوصلـــﮧ ے بـפـثـــ نــבارهـ.........................
اونــیـڪـﮧ مـﮯ خـوآســتــ مــטּ و تــو
مـــآ نـَــشیـــم ..
כمــِـش گــرمــ .. !
تـــو رو مـﮯشـنآخـتــ ڪـﮧ چـــﮧ عـَــوَضــﮯاﮮ هــَـســتـﮯ...
مبهـوت یڪـ شـِڪـست ، مغلوب یڪـ اتِفاق
خـُرده هایـَش را باد دارد میبـَرد
و او فقـط خاطراتـَش را مُحڪـم بَغل گـِرفته
بیـا آخرین شاهڪـارت را بیبین
مـُجسمـﮧ اے ساخـتـﮧ اے بـﮧ نـامـ ِ
مـَـــــــ ن ...!
بعضے وقتا مجبورے تو فضاے بغضت بـפֿـنـבے …
בلت بگیره ولے בلگیرے نـڪنے …
شاڪے بشے ولے شـڪایت نـڪنے …
گریـہ ڪنے اما نزارے اشـڪات پیـבا بشن …
פֿـیلے چیزارو ببینے ولے نـבیـבش بگیرے …
פֿـیلے ها בلتو بشـڪنن و تو فقط سـڪوت ڪنے …
دلم سفر می خواهــــد ...
نه برای رسيدن به جایی ....
فقط دلتنگ رفتنم ...
کـــــــــارم
از یکی بود و یکی نبود گذشت
سهم من همیشه این بود :
یکی بود یکی نابود
باز هم بیخودی قهر کرده بود و من هم از سر لج خودم را بخاطر غرورم به بی خیالی زده بودم !
بعد از چند روز که صبرم به ته رسیده بود طاقت نیاوردم و گوشی را برداشتم تا از دلش در بیارم . . .
هر چی sms میدادم بهش تحویل داده نمیشد،منم عادت نداشتم موقع منت کشی و این بازیا هی زنگ بزنم !
بقیشو توی ادامه مطلب بخونید...
در ضمن نظر فراموش نشه!
✘ℭoη†iηuê✘
به نام خدا ، به نام اشکای مادرم * به نام عقایدم به یاد پوچیه باورم
به نام بخشش به یاد عسل بدیعی
به یاد بچه یتیمی که دیگه نداره هم بازی * قسم به تیشه های مرگ واسه رسیدن به شیرین
قسم به عشق نادر به یاد جدایی سیمین * من مینویسم شاید زیاد خوشایند نباشه
من مینویسم از حرفایی که باید نباشه * من فریاد میزنم صدام برسه به همه
من غرش زمینم غمم زلزله ی بمه * من جوونی خستم که درداشو میخونه
انبار باروتم آتیشم دنیا * خاموش تر میشم از لمس این دردا
از این به بعد صدام کن مترب دیوونه
وقت وداع فصل بهاران بگو "حسين"
در لحظه هاي بارش باران بگو "حسين"
هرجا دلت گرفت کمي محتشم بخوان
هي در ميان گريه بگو جان، بگو "حسين"
کشتي شکست خورده که ديدي به کارزار
در خاک و خون تپيده به ميدان بگو "حسين"
از نام گرم او دل برف آب مي رود
در سردسير سخت زمستان بگو "حسين"
تغيير کرده است لغتنامه هايمان
زين پس به جاي واژه عطشان بگو "حسين"
روضه بخوان که لحظه ي طغيان چشم ما
همپاي چشمه هاي خروشان بگو "حسين"
ديدي اگر که جسم قمر زير آفتاب
مانده سه روز بين بيابان بگو "حسين"
ديدي اگر که جامه ي يوسف ربوده اند
افتاده بين معرکه عريان بگو "حسين"
ديدي اگر که قاري قرآن سرش شکست
از سنگ قوم دشمن قرآن بگو "حسين"
ϰ-†нêmê§ |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد